هنری برای باقیات صالحات
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۱۶۵۳۷
اینها کاری است که از هر کسی برنمیآید اما سید محمدکاظم این کار را به بهترین شکلش انجام میدهد. دقیقاً مشابه کاری که پدرش انجام میداد. سیدمحمدکاظم مظلومزاده حدود 15سال است کارهای مقرنس در حرم مطهر امام رضا(ع) را انجام میدهد و 60سال است آثار ماندگار کاشی معرق و هنرهای اسلیمی مشابه را در نقاط مختلف جهان اجرا کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نمرهزنی، آغاز یک مسیر 60 ساله
آن روز فکر میکرد دارد قدم در مسیر یک سفر 6 ماهه میگذارد، اما نمیدانست یک سفر به اندازه تمام روزهای باقیمانده عمرش را آغاز میکند. 10سال که داشت با پدر و مادرش چمدان سفر بستند و راهی سوریه شدند تا حاجحسن، پروژهای را که دست گرفته، اجرا کند. خانواده، پسربچه را برده بودند تا او این چند صباح را کنار خانواده بگذراند، اما او انتخاب دیگری داشت. سید محمدکاظم کنار پدر و کارگرانش در حرم حضرت زینب(س) مشغول کار شد.
حاج سیدحسن که 70سال مقرنسکاری کرد، آن زمان کاشیکار خبرهای بود؛ از آنها که همه بهخاطر کارهای خاصشان، دنبالش بودند. هنرمند بود و کاشی معرق را ظریف و با حوصله طراحی و نصب میکرد. همین بود که هر وقت میخواستند با هنرهای اسلیمی حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) را زینت ببخشند، سراغ او میآمدند. داستان سفر سوریه هم از همین موضوع سرچشمه میگرفت. سید محمدکاظم میگوید: «پدرم یک گروه از کارگران و همکاران را با خودش همراه کرد. به خاطر حجم زیاد قطعات کاشی، هر تکه کاشی، نمرهزنی میشد. من در این کار، خودم را قاطی کردم و کاشیهای برش زده را نمرهگذاری میکردم. این آغاز داستان من و کاشی بود».
یادگاری 55 ساله در حرم حضرت زینب(س)
سال 1347، سفر سید محمدکاظم همراه خانواده به سوریه تکرار شد. این بار پروژهای هشت ماهه پیش روی آنها بود و اجرای طرح ماندگاری دیگر در حرم مطهر حضرت زینب(س). در این مدت پسر 13 ساله اصفهانی بیشتر با هنر کاشیکاری معرق درگیر شده بود.
او تعریف میکند: «کار نمرهزنی را دیگر کامل بلد شده بودم و پدرم این مسئولیت را در این پروژه به من داده بود. اما این برای من کافی نبود. دوست داشتم کار جدیدی یاد بگیرم. تراش و برش کاشیها توسط یک فرد کاربلد انجام میشد. من به تماشا ایستادم. یک بار که رفت پی کاری، مشغول برشکاری شدم. در همین زمان پدرم از داربست پایین آمده بود و متوجه توانایی من در این کار شد».
نشان دادن این هنر همانا و همکاری در پروژه همانا. کاشیهای لچکی چند ستون بدون اینکه برش خورده باشد از ایران به سوریه رسیده بود. برش کاشیها را به محمدکاظم سپردند. او سربلند شد. کاشیها برش زده شد و روی ستونها جای گرفت. اثری که یادگار 55سالهای از او در حرم مطهر حضرت زینب(س) است. سید محمدکاظم استعداد خود را شناخته و هنر خود را به دیگران شناسانده بود. او نمیدانست آینده چه میشود، اما مشخص بود راه فردا برای او پیدا شده است.
کاشیکاری برایم خدابیامرزی دارد
کسب همزمان علم و مهارتآموزی، کاری بود که سید محمدکاظم مظلومزاده تا پایان دوره دانشگاه سپری کرد. او پس از نمرهزنی و برشکاری به سمت یادگیری طرح زدن و قالبگیری رفت. در دانشگاه تحقیق در عملیات خواند اما با توجه به علاقه و استعدادش در کاشیکاری معرق و هنرهای اسلیمی به بسیاری از شغلهای دولتی در دسترسش دست رد زد و هنر را انتخاب کرد. کار فشرده برای مسلط شدن بر کاشیکاری در زمان سربازی هم برای او ادامه پیدا کرد. او میگوید: «احساس من به کاشیکاری و ثبت این هنر در مساجد و فضاهای مذهبی شبیه به باقیات صالحات است. وقتی بمیرم این هنر که از وجود و قلب من سرچشمه میگیرد، به یادگار میماند که میتواند برای من خدابیامرزی داشته باشد».
پس از انقلاب، توجه به کاشیکاری سنتی و کارهای معرق بیشتر شد. وقتی پسر ارشد خانواده مظلومزاده شرایط را اینگونه دید هر چه از پدر آموخته و هرچه بر اساس تجربه کسب کرده بود را به پنج برادر دیگرش آموخت تا همزمان با هم، کار پدر را پیش ببرند. اما این امر شدنی نبود. تعدادی از برادران اصفهانی با او ادامه دادند و برخی هم کارهای دیگر را در پیش گرفتند. او با دو برادرش در این کار ماند. روز به روز پروژهها و طرحهای مختلف را در نقاط مختلف جهان اجرا کردند. در واقع سفر اولیه سید محمدکاظم به سوریه هنوز به پایان نرسیده و او در پی آن سفر، هنوز سفر میرود و کار میکند.
توسعه کار پدر
استاد توانمند کاشیکاری کشور خاطراتی از روزهای نوجوانی و کار با پدر دارد: «در اصفهان خانههایی اعیانی بود که آدمهای ثروتمند، فضای بیرون خانه را با آجرکاری نما میدادند. این خانهها معمولاً در چند کوچه و کنار هم بودند. بعدتر که به خیلی از این کوچهها با پدر میرفتیم، یادم میآمد کنار دست پدر کار کردم و سردر این خانهها را میساختیم».
او در بیان خاطرهای دیگر از روزهای شاگردی در محضر پدر میگوید: «پدرم کاری در کاخ گلستان پذیرفته بود که به دهه 50 برمیگردد. آنجا با او همراه میشدم. یادم است روی دسته دوچرخه مینشستم و به سمت کاخ گلستان میرفتیم و در سرما و گرما برنامه همین بود».
نوجوان 10 ساله که با قلم مشغول نمرهزنی پشت کاشیها بود، در کار کاشی معرق و هنرهای اسلیمی به جایی رسید که همزمان در هشت حوزه هنرهای اسلیمی فعالیت داشت؛ مانند پدرش که از آجرتراشی به اوج هنر معماری رسید. محمدکاظم با تشکیل گروههای توانمند، خلاف رویه پدرش را که کارهای کوچک و محدود بود، در پیش گرفت. از گچکاری مقرنس تا کاشی معرق و آینهکاری را همزمان انجام میداد و همه خاصپسندان معماری به دنبال سپردن کار به او بودند.
پدر، متحیر از کار پسر
سید محمدکاظم که تجربه کار از نجف و کربلا تا حرم شاه عبدالعظیم را داشته است، از سال1387 پایش به عنوان معمار به حرم مطهر حضرت رضا(ع) باز شده و در این مدت سه اثر ماندگار را از خود به جا گذشته است. اگر گذرتان به صحن پیامبر اعظم(ص) بیفتد، وقتی روبهروی ایوان بزرگ و پرشکوه ولیعصر(عج) بایستید، میتوانید به تجلی هنر در این اثر زیبا پی ببرید؛ کاری که سید محمدکاظم مظلومزاده طراحی و اجرا کرده است. این ایوان باشکوه در چند سال اخیر همواره مورد تحسین قرار گرفته است. سید محمدکاظم به عشق امام رضا(ع)، تمام وجود خود را برای این اثر به کار گرفته و قطعه به قطعه کار را با تمرکز و تعقل بسیار طراحی و اجرا کرده است.
این اثر برای خودش هم جایگاه ویژهای دارد و درباره آن میگوید: «این نخستین طرح من در حرم مطهر حضرت رضا(ع) است. بیش از هزارو400 مترمربع در این فضا کار معرق انجام شده؛ کاری که با لذت پیش رفته است. پس از پااین پروژه و پیش از فوت پدرم، فرصت شد پدرم را با ویلچر مقابل این ایوان بیاورم، پدرم پس از تماشای کار گفتند: این کار بینظیر است. من هم نمیتوانم مانند آن را انجام دهم».
کارهایی با الهام از هنر استاد بزرگ معماری
پس از ایوان، تازه داستان کارهای سید محمدکاظم مظلومزاده در حرم مطهر شروع شد و او باب ورودی حرم مطهر را طراحی و اجرا کرد. بابالهادی و بابالکاظم(ع) دو طرحی هستند که تیم اجرایی اوستا کاظم در حرم مطهر اجرا کردهاند.
او درباره این آثار میگوید: «این سه پروژه از سال1388 آغاز شدند و آخرین آنها که طراحی و ساخت بابالکاظم(ع) بود، همین دو ماه پیش تکمیل شد. طراحی ایوان ولیعصر(عج) از کارهای حاج عباس کرباسیون، استاد بزرگ معماری الهام گرفته شده است. در ادامه پایه و مایه بابالهادی و بابالکاظم(ع) هم مشابه همین ایوان است ولی در اصل کار تفاوتهایی وجود دارد».
سید محمدکاظم مظلومزاده در کاشیکاری معرق و خلق آثار مقرنس بیمرز پیش رفته و همواره کار خود را ارتقا داده است. او خلق آثار خود را متمایز از سایر آثار حرم مطهر میداند و میگوید: «من برای ساخت این سه بنا، از فضاهای موجود تأثیر نگرفتهام بلکه آثار پس از این پروژهها بودند که از طرحهای اجرایی ما تأثیر گرفتند و این به خاطر هنر به کار گرفته شده و تمرکز بالا بر کار است».
کار، فقط برای اهلبیت(ع)
استاد مظلومزاده مانند استاد و پدرش از انجام کار در فضاهای مذهبی لذت میبرد و آن را برکت هنر میداند؛ او میگوید: «پدرم تعصب خاصی برای کار در مساجد و حرمها داشتند. به همین خاطر پیشنهادهای زیادی را قبول نمیکردند. حتی در آن زمان پیشنهاد کار از نمایشگاه فرش آلمان و کانادا داشتند اما کار برای اهلبیت(ع) برایشان مهمتر بود.
معمار توانمند حرم مطهر کارهای بسیاری در نقاط مختلف جهان اجرا کرده است. از محراب مسجد مسقط عمان گرفته تا مرکز اسلامی لندن، حرم حضرت معصومه(س)، حرم شاهعبدالعظیم(ع)، حرم حضرت علی(ع)، مسجد بزرگ ابوظبی و... هنر استاد را به خود دیدهاند. هنری که این روزها در حرم حضرت اباعبدالله(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) به کار گرفته شده و یک تیم 50نفره در این فضای مطهر مشغول آینهکاری زیر نظر استاد هستند.
ادامه پیشکسوتان
یکی از ارزشمندترین آثار هنری استاد مظلومزاده در حرم حضرت معصومه(س) در قم اجرا شده است. هنری که با کنار هم گذاشتن هشت ستون گچ اسلیمی پدید آمده است. این اثر در دوران جوانی سید محمدکاظم طراحی و اجرا شده که خاطره زیبایی در ذهن او رقم زده است. او میگوید: پدرم تعریف میکرد روزی حاج عباس کرباسیون (استاد نامدار معماری) مجبور به سفر به کاشان شده بود. در مسیر قصد زیارت میکند و راهی حرم مطهر حضرت معصومه(س) میشود. آنجا هنرت را دیده است، گفت به تو بگویم: «به او سلام برسان. دیگر خیالم راحت است که اگر من بمیرم، یک نفر پس از من هست که کار را به بهترین شکل انجام میدهد».
کارهای معمار کاربلد مملکت به حدی در کشور گسترده شده که او در هر فضای مذهبی یک رد پا دارد. خودش تعریف میکند: «در ایام مناسبتی مانند شبهای قدر وقتی تلویزیون را روشن میکنیم با عوض کردن هر کانالی، همسرم میگوید: اینجا ایوان را شما ساختهاید، این همان آینهکاری شماست، این سقف را شما طراحی کردهاید. این کارها آن هم در فضاهای مذهبی برایم ارزشمند است».
حالا حدود 60 سال از آغاز کار استاد مظلومزاده در حوزه مقرنس میگذرد و او همواره کسب تجربه کرده و به این هنر در فضاهای مذهبی جان داده است. او در چند جمله درباره تجربه این مدت میگوید: «مقرنس و کاشی معرق یک معماری پر از احساسات است. در این هنر، طرح از هر بخشی مهمتر است. این هنر زیباترین و کاملترین هنر برای زیباسازی سقفهاست. در سالهای اخیر این هنر به سمت کامپیوتری شدن رفته، اما با کامپیوتر، طرح و اجرای مناسبی در نمیآید، چون این کار احساس میخواهد».
زهرا زنگنهمنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: حرم مطهر رضوی هنرمندان مقرنس کاری اجرا کرده مظلوم زاده حرم مطهر حضرت فضاهای مذهبی طراحی و اجرا حرم مطهر حرم حضرت حضرت زینب س کاشی معرق کاشی کاری کاشی کار نمره زنی کاشی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۱۶۵۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چگونه به هنر نگاه کنیم و واقعا آن را ببینیم؟
"کارن کی هو" نویسنده حوزه هنری میگوید:"اگر سعی میکردید زندگی تان را بدون هنر دوباره تصور کنید بله، کاملا متفاوت به نظر میرسید. هنر با چیزهایی بیشتر از آن چه مردم فکر میکنند تلاقی میکند".
به گزارش فرارو به نقل از وُکس، این صرفا ون گوگها و مونهها نیستند که آثار هنری شان بر روی دیوار موزهها آویزان شده اند. هنر در آثار هنریای مانند سازه "دروازه ابر" ساخته "آنیش کاپور" هنرمند بریتانیایی هندی تبار در پارک میلینیوم (هزاره) در شیکاگو یا در عمارت مارپیچ ساختمان گوگنهایم در نیویورک نیز وجود دارد.
هنر هم چنین، هنر زینت بخش پوستر فیلمهای سینمایی و تابلوهای ویترین فروشگاهها میباشد. هنرمندان با هنرشان بر لباسهایی که میپوشید، موسیقیای که گوش میدهید و محصولاتی که مصرف میکنید تاثیر میگذارند. به زبان ساده هنر همه جا حضور دارد.
با این وجود، اگر هنر اصلی اساسی از فرهنگ ما میباشد آیا بسیاری از ما احساس میکنیم که آن را درک نمیکنیم؟نتیجه نظرسنجیای انجام شده توسط "یوگاو" در سال ۲۰۲۳ میلادی منتشر شد نشان داد که تقریبا نیمی از پاسخ دهندگان امریکایی گفته بودند که خود را هنرمند نمیدانند. ۵۸ درصد یا حتی میزان بیش تری از پاسخ دهندگان گفته بودند که با جریانها یا سبکهای هنری معروف آشنا نیستند.
شما شاید بخواهید ستایش گر هنر باشید، اما برای تبدیل شدن به فردی هنردوست باید با هنر ارتباط برقرار کنید.
به هنر به عنوان یک ماجراجویی تعاملی نگاه کنیدگاهی اوقات استفاده از راهنماهای صوتی یا گوش دادن به صحبتهای هنرمندان برای روشن شدن تاریخچه یک اثر کمک کننده است، اما لزوما همواره به شما کمک نمیکند با هنر ارتباط برقرار کنید.
رمزگشایی معنای یک اثر مستلزم نگاه کردن به کالبدی بودن آن است. اتصال یک اثر هنری به سایر مصنوعات فرهنگی و در عین حال انتقال تجربیات زندگی خود از این باور سوررئالیستی پیروی میکند که معنا از مثلث سه ضلعی خود اثر، نیت هنرمند و واکنش بیننده به آن ناشی میشود.
معنای هنر از تعامل بین بیننده و هنرمند ناشی میشود. آن چه بیننده از یک اثر استنباط میکند صرفنظر از نیت هنرمند که خالق اثر بوده اهمیت دارد. از این منظر برای فهم یک اثر هنری باید کمتر احساس ترس به خود راه دهیم، زیرا هیچ راه درست یا غلطی برای خوانش یک اثر هنری وجود ندارد و صرفا ایدههایی هستند که میتوانند توسط هنرمند بسط یافته یا هدایت شوند.
"مولی اووندن" هنرمند و شاعر در مینه سوتا در این باره میگوید:" نیازی ندارم بیننده نقاشی هایم دقیقا منظورم را بداند، اما دوست دارم به اصطلاح با اثرم دست بدهد. این بیشتر در مورد گشودگی به روی یک گفتگو یا دعوت به یک تجربه است". این رابطه با در نظر گرفتن بازدید از موزه یا گالری به عنوان یک اقدام فعال و نه منفعل ممکن است به تحکیم رابطه با هنر کمک کند.
یک مطالعه ۲۰ ساله که در سال ۲۰۱۷ میلادی مجددا تایید شد نشان داد که ما به طور متوسط صرفا به مدت ۲۷ ثانیه به یک اثر هنری در موزه یا گالری نگاه میکنیم که شامل عنوان و اطلاعات همراه آن میشود. "دیل" هنرمند چند رشتهای میگوید:"تلاشی برای خلق اثری وجود دارد که نیازی نیست زمان زیادی را صرف فکر کردن درباره آن کنید". با این وجود، او معتقد است که تفکر انتقادی برای هر هنری هم از طرف هنرمند و هم از طرف بیننده امری حیاتی میباشد.
اووندن میگوید:"ما در مدرسه یاد میگیریم چگونه در مواجهه با شعر یا هر اثر هنری دیگری همه اجرا را شناسایی کرده و آنها را از هم جدا کنیم". با این وجود، او در کار خود به عنوان یک مربی هنری سعی میکند مخاطب را وادار کند که به این فکر کند که پس از آن تشریح چه رخ میدهد. او میگوید: "وقتی همه چیز از هم پاشید یاد نمیگیریم که چه کار کنیم و به نوعی اثر را رها میکنیم". اووندن بر این باور است که رابطه بین بیننده و اثر در روند جمعآوری دوباره جهان شکل میگیرد.
اگر هنر فرآیندی از تخیل است که واقعیت را قابل تصور، به یاد ماندنی و گاهی حتی قابل پیش بینی میسازد همانطور که "سوزان لنگر" فیلسوف فرهنگی گفته بود چنین تعاملی میتواند حتی فراتر از این نیز پیش برود، زیرا باعث ایجاد احساساتی میشود که ما هر روز با آن در تماس نیستیم احساساتی مانند انزجار و ترس. برای مثال، با تماشای آثار دیل متوجه میشویم که تعدادی از قطعات او الهام بخش طنز هستند و هم چنین تجربه بومیان امریکا را به تصویر میکشد، زیرا انسانیت به تصویر کشیده شده و حقیقت نگران کنندهای را در مورد تسخیر آمریکا نشان میدهد.
دیل با اشاره به این که نقش او به عنوان یک هنرمند آن است که ایده هایش را با صداقت بیان کند میگوید: "من سعی نمیکنم اثری را خلق نمایم و سپس به این فکر کنم که مخاطبان آن را دوست خواهند داشت". هنر صادقانه حتی میتواند مخاطبان را به شدت ناراحت کند. دیل میگوید:"با این وجود، این ناراحتی بخش مهمی از کار است".
در این مورد بخشی از عدم فهم هنر مخاطب میتواند ناشی از بی میلی برای مقابله با آن ناراحتی باشد. همان گونه که لنگر نوشته آموزش هنر آموزش احساس است وقتی هنر باعث ایجاد احساساتی میشود که ما همیشه به آن دسترسی نداریم ممکن است برای مدیریت آن کار دشواری پیش روی مان قرار داشته باشد. با این وجود، در جریان دست و پنجه نرم کردن با آن احساسات است که ارتباط با هنر و در نهایت درک و فهم آن شکل خواهد گرفت.
چگونه میتوان تمایل به ناراحتی را آموزش داد؟ اووندن در این باره میگوید حتی به عنوان یک عاشق مشتاق هنر او متوجه میشود که واکنش احساسی همیشه آسان نیست. او میگوید: "این میتواند واقعا طاقت فرسا باشد".
مراقب زوزههای تجربه خود باشیدشاید بتوان نحوه ارتباط مان با هنر را دلیلی بر کاتارسیس* دانست. این کاری است که آثار هنری انجام میدهند. در طول زندگی انسانی مان ما حجم قابل توجهی از درد اندام خیالی* را داریم از دست دادن پدر و مادر در دوران کودکی یا نوجوانی، حضور در جنگ و حتی چیزی به اندازه داشتن یک معلم بدجنس. سپس به دنبال پیدا کردن راهی برای مقابله با آن از طریق کار کردن یا گوش دادن به یک آهنگ یا طرق مختلف دیگر خواهیم بود.
"کارن کی هو" میگوید اگر فکر کردن به هنر را به عنوان راهی برای تغییر زمان یا تغیبر تجربه خود آغاز کنید و اگر از پاسخ سطحی "این یک عکس خوب است" فراتر بروید آن زمان تماشای یک اثر هنری میتواند تلاشی واقعا جالب توجه باشد.
او به نمایش آثار "یوهاس ورمیر" نقاش هلندی قرن هفدهمی در موزه رایکس آمستردام اشاره میکند که با استقبال چشمگیری مواجه شد و بازدیدکنندگان را از سراسر نقاط جهان به سوی خود جلب کرد. علیرغم آن که ممکن است فکر کنید زندگی تان ارتباط اندکی با زندگی اشراف هلندی قرن هفدهمی دارد آثار ورمیر در به تصویر کشیدن زیبایی لحظههای روزمره برای تان الهام بخش خواهد بود تا از نو به زندگی خود نگاه کنید. او میگوید:"امیدوارم وقتی به انجام آن کارها فکر میکنید متوجه شوید که زیبایی در آن لحظه نیز وجود دارد".
* کاتارسیس اصطلاحی است که ارسطو برای تزکیه روحی و روانی تماشاگر از تراژدی عنوان میکند. کاتارسیس به نوعی شبیه همذات پنداری یا حس سمپاتیک در تماشاگر است.
*اندام خیالی یا Phantom Limb سندرومی روانی است که فرد هم چنان اندام بدنی از دست رفته را حس کرده و حتی درد را در آن ناحیه احساس میکند. در واقع این احساس درد در ناحیه اندام از دست رفته انکار واقعیت تلخی است که در صورت اتمام درد فرد باید با آن روبرو شود.